جامعه شنــاسی 2 "محسن محمودی مظفر"

تحقیقات و پژوهشهای دانشجویان درس جامعه شناسی 2

جامعه شنــاسی 2 "محسن محمودی مظفر"

تحقیقات و پژوهشهای دانشجویان درس جامعه شناسی 2

اسطوره، زبان و علم و هنرو افسانه و تاریخ و فلسفه(الهام حاجی پور)

اسطوره در زبان فارسی، واژه‌ای برآمده از ریشۀ سطر است که در زبان تازی، به معنای افسانه و سخنانی بی‌اساس، شگفت‌انگیز و پریشان است که مکتوب شده باشددر قرآن اساطیر، مترادف افسانه آمده است و مراد از اسطوره همان افسانۀ گذشتگان است که به صورت شفاهی، از نسلی به نسلی انتقال می‌یافت و بیشتر وجه حماسی داشت و تولید ابرقهرمان‌های قومی و قبیلگی را برای برتری یافتن در میان قبایل و گروه‌ها موجه می‌نمود.

پس چنان که گذشت، اسطوره از سطر و بیشتر به معنای نوشتن است؛ اما هیچ پیوندی با نوشتار ندارد؛ زیرا یکی از ویژگی‌های اساسی افسانه‌ها و حکایات این است که بیشتر در میان مردم کوچه و بازار، به طور شفاهی بیان شود.

اسطوره و زبان: پیوند اصیل آگاهی زبان شناختی و آگاهی اسطوره شناسی دینی اساسا با این واقعیت بیان می شود که همه ساختار های کلامی و همچنین همه هستی های اسطوره ای، به گونه ای برخوردار از برخی قدرت های اسطوره ای پدیدار می شوند. به نحوی که کلمه به صورت نوعی نیروی آغازین در می آید که سراسر هستی و عمل از آن صورت می گیرد.

در بستر تاریخی زبان بشر سامانی منطقی تر به خود گرفته، زبانی که در ابتدا بار احساسی و عاطفی داشته است اما همچنان می توان در پس این ساختار منطقی زبان واکنش های نابخردانه و احساسی انسان را در برابر جهان پیرامونش تشخیص داد.

زبان خود سایه ای تاریک بر واقیعت انداخته و مرز بین درون و بیرون را پر رنگ تر می کند.

زبان و اسطوره در یک زمان آفریده شده اند.

ژرفا و قدرت روحی زبان با این واقعیت ثابت می شود که این خود گفتار است که راه را برای آخرین گامش هموار می سازد. این دشوارترین و شگفت انگیزترین دستاورد زبان به وسیله دو مفهوم بنیادی زبان شناختی نمایان میشود، مفهوم " هستی" و مفهوم " خویشتن

اسطوره و هنر: هنر تجلی احساس است که از خارج، به وسیلۀ ترکیب خط‌ها، شکل‌ها، رنگ‌ها یا از راه توالی اشارات و حرکات، صداها یا الفاظ که تابع اوزان معینی هستند، انتقال می‌یابد.

تعاریف مذکور از نوعی تحلیل و تجزیۀ عاطفی سخن می‌گویند که فراحسی است و به روایتی، از نگاهی شهودی و ماوراءالطبیعی برخوردارند. این همان چیزی است که اسطوره نیز دارای آن است. اسطوره مبنای اندیشگی و ریخت‌معنایی خود را از راه هنر بیان می‌دارد. هر دو به دنبال یافتن پرسش‌های آغازین و ابدی و کاوش فرا معنا هستند، دغدغۀ ماوراء الطبیعه دارند و غایتی مشترک و هم‌منزل.

گروهی معتقدند هنر محملی مناسب برای بیان اسطوره است. دسته‌ای اهمیت هنر را به لذت و خوشایندی و عده‌ای به آرامش و اطمینان حاصل از آن. کارکردهای اسطوره که مورد بحث قرار گرفت، در هنر کاملاً رعایت شده و در واقع، هنر همین کارکردها را دارد. هنر نیز در غم هجران، به دنبال وصل است.

هنر، زمان و مکان نمی‌شناسد، در قید زمان و مکان خسته است و در قفسِ خاکی بودن را اسارت می‌داند، به دنبال راه جستن به زمان ازلی و غیرتاریخی است؛ همان چیزی که اسطوره رسالت آن را بر عهده دارد. پس هنر و اسطوره سرآغاز و پایان مشترکی دارند. در این مقاله، رابطۀ هنر و اسطوره در بخش‌های مختلف و سپس در بخش سینما و تلویزیون، به طور نسبتاً تفصیلی، مورد بررسی قرار می‌گیرد و در پایان نتیجه می‌گیریم که چگونه در عصر پست مدرن، دوران بازگشت اسطوره پدید آمده است.

اسطوره و افسانه: 

افسانه که در کتب لغت، مترادف واژه های: قصه و اسطوره به کار رفته است از لحاظ ادبی به سرگذشت یا رویدادی خیالی از زندگی انسانها، حیوانات، پرندگان یا موجودات و همی چون دیو و پری و غول و اژدها اطلاق می شود که با رمز و رازها و گاه مقاصدی اخلاقی، آموزشی توأم است و نگارش آن بیشتر به قصد سرگرمی و تفریح خوانندگان انجام می گیرد.

میان افسانه با اسطوره و قصه تفاوتهایی وجود دارد. اسطوره ها ریشه در "اندیشه مذهبی، خرافات، سحر و جادوگری و افسون کاری " دارند و جنبه های سمبولیک آنها باعث می شوند که در حال و هوای رویدادهایشان مافوق انسانها به وجود آیند و نیروی خدایی به آنان داده شود. بنابراین از جمله فرقهای بین افسانه و اسطوره این است که افسانه ها هیچگاه مرجع ایمان و اعتقاد ملتی

نیستند و صرفاً زائید خیالند و اغلب برای مشغول کردن و مسرت خاطر خواننده و شنونده ساخته شده اند، در حالی که اساطیر توام با معجزات، معتقدان مذهبی بوده و مضامینی را در بردارند که از اتفاقات و حوادث واقعی سرچشمه گرفته است. به تعبیری دیگر: اساطیر، شامل روایاتی از اعمال فوق العاده انسانها یا موجوداتی آرمانی است که زاده تخیل افراد یا اقوام بوده و خود از حوادث تاریخی و واقعی که در بستر زمان تغییر شکل یافته است نشأت گرفته اند. 

اسطوره و تاریخ: هم تاریخ و هم اسطوره هر دو به دنبال شناخت کردارها و گفتارها و پندارهای آدمی هستند.اما تاریخ با نیمه ی تقریباً روشن آنها و اسطوره با نیمه ی تاریک سر و کار داردجالب است که در زبان انگلیسی هم (تاریخ) وهم (داستان) شکل های دیگری از همان ی یونانی هستند که ارتباط تاریخ و داستان را با اسطوره بیان می کنند.

اسطوره و افسانه: رویکردهای متفاوت به اسطوره، ابعاد گوناگونی از عمق و وسعت آن را فرا روی نظر قرار می¬دهد. از حوزة دین و پژوهش‌های مرتبط با آن گرفته تا حوزة سیاست، همگی بر مبنای تلقی¬های مختلف و مواجهه¬های متفاوتی به اسطوره شکل گرفته¬اند. در این مختصر، با نگاهی دیگر باره، به واکاوی متفاوتی در مقولة اسطوره خواهیم پرداخت.

دعوای اسطوره و فلسفه دعوایی آشناست و کتاب‌های متفاوتی به آن پرداخته و به خوبی آن را بررسی کرده¬اند؛ امّا نکتة قابل تأملی در این میان هست که نمی¬توان از کنار آن، به راحتی گذشت و آن اینکه دعوای اسطوره و تاریخ دعوایی است که تاریخ تفکر بیش از حد تصور، به آن مدیون است و تا به امروز نیز میان قایلان هر دو نظریه، همچنان درگیری و نزاع فکری، به صورتی جدی وجود دارد.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد