سقط جنین به معنای پایان یافتن بارداری در هر مرحله ای است که زندگی نوزاد در جریان است، اگرچه غالبا به لحاظ فنی و تخصصی، خاتمه یافتن بارداری به واسطه جراحی یا خارج کردن جنین یا رویان از رحم (پیش از آنکه قادر بع ادامه حیات باشد) را سقط جنین می گویند. سقط جنین یا به صورت خود به خود روی میدهد که به آن سقط جنین غیرعمدی(ناخواسته) گفته می شود، یا میتواند عامدانه باشد. اصطلاح سقط جنین اغلب به سقط جنین خود خواسته اطلاق می شود.
سقط به دفع حاملگی قبل از ۲۰ هفتگی یا دفع جنین زیر۵۰۰ گرم گفته می شود که این مساله می تواند خود به خود اتفاق بیفتد یا به دلایلی مثلا به دلیل حفظ جان مادر اقدام به این کار شود. سقط یک مشکل شایع در کل بارداری هاست، به طوری که ۱۲ درصد کل بارداری ها در نهایت سقط می شوند که البته موارد خودخواسته جدا از این آمار است.
اکثریت سقط ها در اوایل بارداری یعنی ۳ ماهه اول اتفاق می افتد و شایع ترین علت این اتفاق مشکلات جنین است که مشکل وراثتی و ژنتیکی است اما وقتی پدر و مادر این جنین ها از نظر ژنتیکی بررسی می شوند فقط درصد کمی از آنها مشکل دارند و این به معنای آن است که اختلال ژنتیکی جنین یک مساله اتفاقی بوده و امکان تکرار این مساله در حاملگی بعدی بسیار کم است. ازعلل دیگر سقط سن پدر و مادر است و در این بین بخصوص سن مادر اهمیت بیشتری دارد، به طوری که اگر مادر بالای ۴۰ سال داشته باشد احتمال سقط به ۲۶ درصد می رسد.
از علل دیگر بیماری هایی مثل کم کاری تیروئید است، بخصوص در مناطقی که کمبود ید در غذا وجود دارد. همین طور بیماری دیابت به خصوص در موارد شدید می تواند موجب سقط شود. بیماری سلیاک نیز از بیماری هایی است که موجب نازایی و سقط می شود. برخلاف تصور عموم کمبودهای غذایی و حتی تهوع و استفراغ های شدید بارداری موجب سقط نمی شوند، اما مصرف سیگار و الکل و همین طور مصرف بیش از ۵ فنجان قهوه در روز احتمال سقط را بالا می برد.اشعه ایکس که در رادیولوژی ها استفاده می شود در مقادیر زیاد منجر به سقط و آسیب به جنین می شود، اما در مقادیر بسیار کمی که برای کارهای تشخیصی انجام می شود موجب سقط نمی شود. برخی سموم محیطی نیز موجب سقط می شوند از جمله گازهای بیهوشی اگر به مدت طولانی استفاده شوند، برای پرسنل اتاق عمل خطرناک بوده و احتمال سقط را زیاد می کند.
انجام جراحی های بدون عارضه در مادر احتمال سقط را بیشتر نمی کند. باز هم برخلاف تصور عمومی ضربه های ساده عامل سقط نیستند و فقط ضربه های بزرگ و شدید امکان سقط را افزایش می دهند. از علل دیگر وجود اختلالات ساختمانی در رحم و دهانه آن است، مثلا فیبروم ها براساس محل قرارگیری شان منجر به سقط می شوند همین طور چسبندگی های داخل رحمی که اغلب به دنبال سقط های خشن و آلوده رخ می دهد، می تواند منجر به سقط شود.
اختلالات ساختمانی مادرزادی رحم مثل رحم دوشاخ کمتر منجر به سقط می شود، اما مشکل نارسایی دهانه رحم که به دلیل دستکاری های رحمی در حاملگی های قبلی یا به صورت مادرزادی وجود دارد منجر به سقط در سه ماهه دوم یا زایمان زودرس می شود که تنها راه درمان آن دوختن دهانه رحم و استراحت در کل دوره بارداری است.
تاریخچه
سقط جنین خود خواسته دارای سابقۀ طولانیای میباشد و میتوان ردههایی از آن را در تمدنهای مختلفی چون چین در زمان شننونگ (۲۷۰۰ قبل از میلادی)، مصر باستان در زمان ابریهای پاپیروس( ۱۵۵۰ قبل از میلاد)و امپراطوری روم در زمان جوونال (۲۰۰ قبل از میلاد) یافت.[۶] شواهد نشان میدهد که سقط جنین از طریق روشهایی چون گیاهان، ادوات تیز، استفاده از فشارهای شکمی و روشهای دیگر انجام میشدهاست. برخی از محققان پزشکی و مخالفان سقط جنین خاطر نشان میکنند که سوگند دانشجویان پزشکی در یونان باستان، آنها را از انجام سقط جنین منع میکردهاست.[۷] با این حال دستهای دیگر از پژوهشگران با این تفسیر مخالف اند[۸] متون پزشکی مربوط به طب بقراط، حاوی شرح روشهای نافرجام و یادداشتهایی مربوط به خطرات ناشی از سقط جنینِ ناامن است .[۹] در مسیحیت، پاپ (۹۰-۱۵۸۵) به عنوان اولین پاپ اشاره کرد که سقط جنین بدون در نظر گرفتن اینکه در چه مرحلهای از حاملگی باشد، قتل محسوب میشود.[۱۰].کلیسا قبلاً بر سر اینکه آیا سقط جنین قتل محسوب میشود یا نه، مجزا شده بود و مخالفت با سقط جنین تا قرن ۱۹، به طور سرسختانهای ادامه داشت.[[۱۱] سقط جنین در اسلام تا زمانی مجاز است که به اعتقاد مسلمانان روح در جنین دمیده نشده باشد.[۱۲] در زمانِ دمدیده شدن روح در جنین، بین متکلمان اختلاف وجود دارد، عدهای معتقدند این زمان ۴۰ روز بعد از لقاح است و عدهای دیگر این زمان را ۱۲۰ روز بعد از لقاح در نظر گرفتهاند.[۱۳] با این حال سقط جنین عمدتاً در مناطق اسلامی با اعتقاد بالا همچون محدودۀ خاومیانه و شمال آفریقا، بهشدت محدود میشود و یا اینکه ممنوع است. پیشرفت تکنیکهای سقط جنین در اروپا و آمریکا، از قرن ۱۷میلادی آغاز شد. با این وجود، محافظهکاری اغلب پزشکان در رابطه با مسایل جنسی، از گسترش وسیع تکنیکهای امن سقط جنین جلوگیری به عمل آورد [۱۴]. برخی پزشکان به تبلیغ خدمات ...خود دست زدند و فعالیتهای آنان تا قرن ۱۹ یعنی زمانی که سقط جنین هم در آمریکا و هم در بریتانیا ممنوع شد، تحت کنترل و نظارت گسترده قرار نداشت [۱۵]. گروههای مرتبط با کلیسا و نیز پزشکان در جنبشهای ضدِ سقطِ جنین شدیداً تاثیرگذار بودهاند [۱۶]. در آمریکا، تا حدود ۱۹۳۰سقط جنین از زایمان به مراتب خطرناکتر بود، در این زمان بهبود فزاینده شیوههای سقط جنین نسبت به زایمان، موجب امنتر شدن سقط جنین میشد [یادداشت۴]. اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۱۹)، ایسلند (۱۹۳۵) و سوئد (۱۹۳۸) از اولین کشورهایی بودند که برخی یا همه اشکال سقط جنین را قانونی کردند [۱۷]. در آلمانِ نازیِ ۱۹۳۵، قانونی تصویب شد که به موجب آن سقط جنین برای کسانی که "به طور ارثی بیمار" تلقی میشدند مجاز شمرده میشد، در حالیکه زنانی که به نژاد آلمان تعلق داشتند، به ویژه، از سقط جنین منع میشدند [۱۸].
انواع
سقط جنین عمدی (خودخواسته)
هرسال در جهان حدود ۲۰۵ میلیون بارداری اتفاق میافتد. بیش از یک سوم آنها ناخواسته هستند و در حدود یک پنجم به سقط جنین عمدی ختم میشوند.[۱۹] بیشتر سقطها ناشی از بارداریهای ناخواسته میباشند.[۲۰] یک بارداری میتواند به طور خودخواسته به شیوههای گوناگون به سقط جنین بینجامد. شیوه ی انتخاب شده معمولاً به سن رویان یا جنین وابستهاست ،[۲۱] که اندازهاش در جریان بارداری رشد میکند.[۲۲] همچنین ممکن است روشهای ویژهای با توجه به قانون، دسترس پذیری در منطقه، و ترجیح پزشک یا بیمار انتخاب گردد. دلایل انجام سقطهای عمدی:
• درمانی سقط در پزشکی هنگامی درمانی گفته میشود که برای حفظ جان زن باردار، پیشگیری از آسیب به سلامت جسمی یا روحیِ زن، دلالت نشانهها بر بالا بودن احتمال ابتلای جنین به بیماری یا مرگ پیشرس یا معلولیت، یا کاهش انتخابی تعداد جنینها به منظور پایین آوردن احتمال خطر برای سلامت جنین در بارداریهای چندگانه انجام شود.[۲۳]
• انتخابی سقط انتخابی یا داوطلبانه سقطی است که بنا به خواست ِ زن به دلایل غیر پزشکی به دست خود و یا دیگری انجام شده باشد[۲۴] .
سقط جنین غیرعمدی (ناخواسته)
سقط جنین ناخواسته یا غیرعمدی، خروج ناخواسته رویان یا جنین پیش از هفته بیستم تا بیست و دوم بارداری است∗. چنانچه بارداری پیش از سی و هفت هفته خاتمه یابد و منجر به تولد نوزادی زنده گردد، "تولد زودرس"{{|نشان|۲}} یا "پیش از موعد"∗ تلقی میشود [۲۵]. جنینی که پس از حیات یافتن، در رحم و یا در زمان وضع حمل بمیرد، عموماً با اصطلاح "جنین مرده به دنیا آمد"∗ شناخته میشود [۲۶]. تولد پیش از موعد و زایمانِ جنین مرده، عموماً سقط جنین تلقی نمیشوند، اگرچه استفاده از این اصطلاحات گاهی با یکدیگر همپوشانی پیدا میکند. تنها۳۰ تا ۵۰ ٪ از لقاحها، سه ماهه اول را با موفقیت پشت سر میگذارند [۲۷]، حجم قابل توجهی از آن دسته از لقاحها که به ثمر نمیرسند، پیش از آنکه زن از عمل لقاح مطلع شده باشد، از بین میروند [۲۸] و بسیاری از بارداریها پیش از آنکه پزشکان توانایی تشخیص رویان را داشته باشند خاتمه مییابند [۲۹]. در بررسی از حداقل ۵۰ ٪ از بارداریهای زود خاتمه یافته ، شایعترین دلیل سقط جنینِ غیرعمدی در طول سه ماهه اول بارداری، اختلالات کروموزومی است [۱۰][۱۶]، از جمله سایر دلایل میتوان به بیماریهای عروقی (همچون لوپوس)، دیابت، سایر مشکلات هورمونی، عفونت و اختلالات رحمی اشاره کرد [۳۰]. بالا رفتن سن مادری و سابقه بیمار در سقط غیرعمدی جنین، به عنوان دو عامل اساسی مرتبط با افزایشِ ریسکِ سقطِ غیرعمدی شناخته میشوند [۳۱]. سقط جنین غیرعمدی، همچنین ممکن است در نتیجه تروما یا ضربه اتفاقی نیز رخ دهد. [۳۲]
ایمنی سقط جنین
خطرات بهداشتی سقط جنین بستگی به این دارد که آیا روش انجام، بدون خطر و یا غیربهداشتی است. سازمان جهانی بهداشت سقط جنین ناامن را روشی تعریف میکند که افراد غیر ماهر، با وسایل خطرناک و یا در مراکز غیر بهداشتی انجام میدهند.[۳۳] سقط جنینی که در کشورهای توسعه یافته مطابق با قوانین انجام میشود، جزو کم خطرترین عملهای پزشکی است.[۳۴] در ایالات متحده، خطر مرگ مادران از سقط جنین ۰٫۵۶ در هرصدهزار سقط جنین است و حدود ۱۲٫۵ بار امن تر از زایمان (۷٫۰۶ مرگ و میر مادران در هر صدهزار تولد زنده) میباشد. [۳۵] خطر مرگ و میر مرتبط با سقط جنین با افزایش سن حاملگی افزایش مییابد، اما هنوز پایین تر از زایمان در ۲۱ هفتگی حاملگی است. [۳۶][۳۷]
روشها
• آسپیراسیون خلاء∗ در سه ماهه اول امن ترین روش سقط جراحی است و میتواند در یک مطب مراقبتهای اولیه، کلینیک سقط جنین، یا بیمارستان انجام شود. عوارض نادر هستند و میتواند سوراخ شدگی رحم، عفونت لگن خاصره، ماندن جفت و نیاز به تخلیه مجدد باشد.[۳۸] آنتی بیوتیک پیشگیرانه (مانند داکسی سیکلین یا مترونیدازول) به طور معمول قبل از سقط جنین انتخابی داده میشود، [۳۹]چون اعتقاد بر این است که به طور قابل ملاحظهای خطر عفونت پس از عمل رحم را کاهش میدهد. [۴۰] عوارض پس از سقط سه ماهه دوم شبیه به عوارض افرادی است که بعد از سه ماهه اول سقط میکنند و تا حدودی به روش انتخاب شده بستگی دارد.
• اتساع و تخلیه∗ بررسی کتابخانهای کوکران در سال ۲۰۰۸ نشان داد که اتساع و تخلیه از روشهای دیگر سقط در سه ماهه دوم امن تر بود. [۴۱]
• سقط دارویی سقط دارویی با میفه پریستون و میزوپروستول پس از ۴۹ روز از سن حاملگی موثر است. [۴۲] در زنان تا۶۳ روز پس از سن حاملگی استفاده شدهاست، البته با افزایش خطر عدم موفقیت (با نیاز به سقط جنین جراحی) [۴۳] سقط جنین دارویی به اندازه سقط جنین جراحی در سه ماهه اول، امن است، اما همراه با درد بیشتر و موفقیت کمتر است. [۴۴] به بطور کلی، خطر عفونت رحم، به روش دارویی از سقط جراحی کمتر است، [۴۵] هر چند در سال ۲۰۰۵ چهار مورد مرگ و میر پس از سقطهای دارویی، ناشی از عفونت با کلستریدیوم سوردلی گزارش شدهاست. [۴۶] پس از این، برخی از ارائه دهندگان سقط جنین استفاده از آنتی بیوتیک پیشگیرانه را همراه با سقط دارویی شروع کردهاند. [۴۷]
سقط جنین ناامن علت عمدهای از آسیب و مرگ در میان زنان در سراسر جهان است. اگر چه دادهها مبهم هستند، تخمین زده میشود که سالانه حدود ۲۰ میلیون سقط جنین نا امن انجام میشوند، که ۹۷ ٪ آن در کشورهای در حال توسعه رخ میدهد. [۱] نتیجه سقط جنین غیربهداشتی، سالانه حدود ۶۸۰۰۰ مرگ و میر [۴۸] و میلیونها آسیب است. [۴۹] اعتقاد بر این است که شرایط قانونی سقط جنین نقش عمدهای در میزان سقط جنین ناامن دارد.[۵۰] [۵۱] به عنوان مثال، در سال ۱۹۹۶ قانونی کردن سقط جنین در آفریقای جنوبی تاثیر مثبت و فوری، حدود ۹۰ درصد کاهش، در میزان عوارض مرتبط با سقط جنین، [۵۲] و مرگ و میر ناشی از سقط جنین داشت. [۵۳] سازمان بهداشت جهانی با تاکید بر قانونی کردن سقط جنین، آموزش پرسنل پزشکی، و حصول اطمینان از دسترسی به خدمات بهداشت باروری از رویکرد سلامت عمومی حمایت میکند. [۵۴]
میزان سقط جنین
تعداد سقط جنین انجام شده در سراسر جهان بین سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۰۳ از ۴۵ میلیون به ۴۱ میلیون نفر کاهش یافتهاست، که به معنی کاهش در میزان سقط جنین از ۳۵ به ۲۹ در هر ۱۰۰۰ زن است. بیشترین کاهش در کشورهای توسعه یافته با کاهشی از ۳۹ به ۲۶ در هر ۱۰۰۰ زن در مقایسه با کشورهای در حال توسعه، که کاهشی از ۳۴ به ۲۹ در هر ۱۰۰۰ زن رخ دادهاست. از مجموع حدود ۴۲ میلیون سقط جنین ، ۲۲ میلیون ایمن رخ دادهاست و ۲۰ میلیون مخفیانه و غیربهداشتی است. [۶۰] به طور میانگین، فراوانی سقط جنین در کشورهای در حال توسعه (که در آن سقط جنین به طور کلی محدود است) به فراوانی در کشورهای توسعه یافته (که در آن سقط جنین به طور کلی بسیار کمتر محدود است) شباهت دارد. [۶۱][۶۲] اندازه گیری میزان سقط جنین در مکانهایی که سقط جنین در آنها غیر قانونی هستند، بسیار دشوار است به عقیده موسسه گات ماچر و صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، میزان سقط جنین در کشورهای در حال توسعه تا حد زیادی به علت عدم دسترسی به روشهای ضد بارداری مدرن میباشد؛ با فرض هیچ تغییری در قوانین سقط جنین، با دسترسی به روشهای ضد بارداری سالانه حدود ۲۵ میلیون سقط جنین کمتر رخ میدهد، از جمله تقریباً ۱۵ میلیون کمتر سقط جنین ناامن [۶۳]. بروز سقط جنین عمدی بصورت منطقهای متفاوت است. برخی از کشورها، از جمله بلژیک (۱۱٫۲ از ۱۰۰ حاملگی شناخته شده) و هلند (۱۰٫۶ در ۱۰۰)، نسبت پایینی از سقط جنین عمدی داشتهاند. برخی دیگر مانند روسیه (۶۲٫۶ از ۱۰۰) رومانی (۶۳ از ۱۰۰) [۶۴] و ویتنام (۴۳٫۷ از ۱۰۰) نسبتی بالا داشتهاند (دادههای سه کشور اخیر کاملاً مجهول است. ). نسبت جهانی تخمین زده شده ۲۶ درصد بود، میزان جهانی -- ۳۵ در هر ۱۰۰۰ زن [۶۵].
سن حاملگی و روش آن
میزان سقط جنین به مرحله بارداری و روش انجام آن بستگی دارد. در سال ۲۰۰۳، مراکز کنترل و پیشگیری بیماری (CDC) گزارش کرد که ۲۶ ٪ از سقط جنینها در حاملگی کمتر از ۶ هفته، ۱۸ درصد در ۷ هفته، ۱۵ درصد در ۸ هفته، ۴٫۱ درصد در ۱۶ ...تا۲۰ هفته و ۱٫۴ ٪ در بیش از ۲۱ هفته رخ دادهاست. ۹۰٫۹ ٪ از سقطها از طریق "کورتاژ" (مکش- آسپیراسیون، اتساع و کورتاژ، اتساع و تخلیه)، ۷٫۷ ٪ بوسیله دارو (میفه پریستون)، ۰٫۴ ٪ با "تزریق داخل رحمی" (محلول نمکی یا پروستاگلندین )، و ۱٫۰ ٪ از طریق "روشهای دیگر" (از جمله سزارین و هیسترکتومی) انجام شدهاست. [۶۶] طبق نظر CDC، با توجه به مشکلات جمع آوری اطلاعات، دادهها باید بصورت تجربی مشاهده گردند و برخی از مرگ و میرهای جنین در بیش از ۲۰ هفتگی ممکن است مرگ و میر طبیعی باشند که به خاطر خارج نمودن جنین با همان روش سقط جنین عمدی [۶۷] به اشتباه تحت عنوان سقط جنین گزارش شدهاند. موسسه گات ماچر ۲۲۰۰ مورد اتساع کامل و تخلیه مکشی را طی سال ۲۰۰۰ در ایالات متحده برآورد کردهاست، این تعداد ۰٫۱۷ ٪ از تعداد کل سقط جنین انجام شده در آن سال است. [۶۸] به طور مشابه در انگلستان و ولز در سال ۲۰۰۶، ۸۹ درصد از سقطها در ۱۲ هفتگی یا کمتر از آن، ۹ درصد بین ۱۳ تا ۱۹ هفتگی، و ۱٫۵ ٪ در بیش از ۲۰ هفتگی بارداری انجام شدهاست. ۶۴ ٪ از سقطهای گزارش شده به روش دمیدن هوا، ۶ درصد توسط E & D، و ۳۰ ٪ دارویی بود. [۶۹]
عوامل شخصی و اجتماعی
مطالعهای که در سال ۱۹۹۸ در ۲۷ کشور در باره دلایل زنان برای خاتمه بارداری انجام شد نشان داد شایع ترین دلیل زنان برای سقط جنین، به تعویق انداختن بچه دار شدن به زمان مناسب تر و یا تمرکز قوا و منابع بر روی کودکان موجود بود. شایع ترین دلایل عوامل اجتماعی - اقتصادی بودند مانند ناتوانی در پرداخت هزینه کودک از جمله هزینههای مستقیم برای تربیت فرزند و یا از دست دادن درآمد هنگام مراقبت از فرزند، عدم حمایت از سوی پدر، عدم توانایی مالی برای داشتن کودکان اضافی، تمایل به ارائه تحصیل برای کودکان موجود، اختلال در تحصیل، مشکلات رابطه با شوهر و ذکر این که او بیش از حد جوان و بیکار است. [۷۰] مطالعهای در سال ۲۰۰۴ که در آن زنان آمریکایی در کلینیکی پرسشنامهای را پاسخ دادند نتایج مشابهی داشت. [۷۱] بررسی سال ۱۹۹۸ خطر برای سلامت مادران را دلیل اصلی با نسبت ۵-۱۰ درصد در هفت کشور و ۲۰-۳۸ ٪ در سه کشور (کنیا، بنگلادش و هند) عنوان کرد. [۷۲] در گزارش ۱۹۹۷ ایالات متحده، سلامت مادران "مهم ترین دلیل" ۳% از زنان و نگرانی از سلامت جنین دلیل ۳% دیگر عنوان شد. [۷۳] در سال ۲۰۰۴ در نظر سنجی در آمریکا ۱٪ از زنانی که سقط جنین داشتند در نتیجه تجاوز باردار شده بودند و ۰٫۵ ٪ در اثر زنای با محارم. [۷۴] مطالعهای در سال ۲۰۰۲ در آمریکا به این نتیجه رسید که ۵۴ ٪ از زنانی که سقط جنین داشتند هنگام باردار شدن از یکی از روشهای ضد بارداری استفاه میکردند در حالیکه ۴۶ ٪ از این روشها استفاده نمیکردند. ۴۹ ٪ از افراد از کاندوم، استفاده ناپایدار و ۷۶ ٪ از آنها قرص ضد حاملگی خوراکی ترکیبی مصرف کرده بودند؛ ۴۲ ٪ از کسانی که کاندوم استفاده کرده بودند عدم موفقیت را در نتیجه لغزش و یا پارگی عنوان کردند. [۷۵] موسسه گات ماچر تخمین زدهاست که "اکثر سقط جنینها را در ایالات متحده زنان اقلیتها انجام میدهند "چون زنان اقلیت "میزان بسیار بالاتری از بارداری ناخواسته دارند."[۷۶] برخی از سقط جنینها در نتیجه فشارهای اجتماعی است. از جمله ندادن حق به افراد معلول برای داشتن فرزند، اولویت برای کودکانی از جنس خاص، تقبیح مادران مجرد، حمایت اقتصادی ناکافی از خانوادهها، عدم دسترسی یا نفی روشهای پیشگیری از بارداری یا تلاش در جهت کنترل جمعیت (مانند سیاست تک فرزندی در چین). گاهی اوقات این عوامل میتواند به سقط جنین اجباری و یا سقط جنین جنس انتخابی منجر شود.
سقط جنین ناامن(غیر بهداشتی)
گاهی اوقات زنان برای خاتمه دادن به دورۀ بارداری خود به شیوههای ناامن متوسل میشوند، به خصوص زمانی که عمل سقط جنین، محدودیت قانونی نیز بههمراه داشته باشد.حدود یک مورد از هشت مرگ و میر مرتبط با حاملگی، در سراسر جهان، به سقط جنین ناامن مربوط میشود.[۷۷] تعریف سازمان بهداشت جهانی(WHO) از سقط جنین ناامن "روش انجام عمل سقط جنین توسط افراد فاقد مهارتهای لازم ویا انجام این عمل در محیطهایی با حداقل استانداردهای پزشکی و یا دارا بودن هر دو این شرایط "است.[۷۸] سقط جنین ناامن ممکن است از طریق خود زن یا توسط فرد دیگری بدون آموزشهای پزشکی، و یا توسط عامل حرفهای در محیطی با شرایطی زیر استانداردهای لازم انجام بگیرد. قانونی بودن سقط جنین یکی از عوامل اصلی ایمنی آن است.محدودیتهای قانونی مربوط به سقط جنین با نرخ بالایی از سقط جنینهای ناامن همراه است.[۷۹] [۸۰] [۸۱] علاوه براین، عدم دسترسی به راههای امن و موثر پیشگیری از بارداری، منجر به سقط جنین ناامن میشود.برآورد شدهاست که اگر برنامههای مربوط به تنظیم خانواده و خدمات بهداشتی، در سطح جهانی، به راحتی قابل دسترس خانوادهها باشد، بروز سقط جنین ناامن میتواند ۷۳ درصد کاهش یابد، بدون آنکه تغییری در محدویتهای قانونی مربوط به سقط جنین ایجاد شود. [۸۲] چهل درصد زنان جهان قادرند به امکانات درمانی و انتخابی سقط جنین در دوره حاملگی دسترسی پیدا کنند.[۸۳] در حالی که به ندرت در سقط جنین امن مرگ و میر یافت میشود،۷۰۰۰۰ مرگ و میر و ۵ میلیون معلولیت در هر سال، نتیجه سقط جنین ناامن است.[۸۴] عواقب مربوط به سقط جنین در حدود ۱۲ درصد مرگ مادران در آسیا،۲۵ درصد در آمریکای لاتین و ۱۳ درصد در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، محاسبه شدهاست.[۸۵] تخمین زده شدهاست که حدود ۲۴ میلیون زن دچار ناباروری ثانویۀ ناشی از سقط جنین ناامن میشوند.[۸۶] اگر چه نرخ جهانی سقط جنین از ۶/۴۵ میلیون نفر در سال ۱۹۹۵ به ۶/۴۱ میلیون نفر در سال ۲۰۰۳ کاهش یافتهاست، با این حال روشهای ناامن همچنان ۴۸% کل روشهای سقط جنین انجام شده در سال ۲۰۰۳ را تشکیل میدادند.[۸۷] دسترسی به برنامههای تنظیم خانواده، آموزش بهداشت، و بهبود در مراقبتهای بهداشتی در طول و بعد از سقط جنین توصیه میشود تا به درستی به این پدیده رسیدگی شود.[۸۸]
قوانین جدید سقط جنین
در حال حاضر قوانین مربوط به سقطجنین متفاوت هستند. در سرتاسر جهان حساسیتهای مذهبی، اخلاقی و فرهنگی در تلاشاند تا قوانین سقط جنین را تحت تأثیر خود قرار دهند. حق زندگی، حق آزادی و حق باروری سالم موارد عمدهی حقوق بشری هستند که گاهی اوقات به عنوان توجیهی برای وجود یا عدم وجود قوانین سقط جنین استفاده میشوند. در حوزههای قضائی که سقط جنین قانونی است، قبل از سقط جنین میبایست الزاماتی رعابت شوند. این الزامات معمولاً وابسته به سن جنین میباشند، در این رابطه یکی از دورههای سهماههی بارداری مورد بررسی قرار میگیرد. در مواقع ضروری محدودیتهای بسیاری لغو میشوند. برخی از حوزههای قضائی، در مواردی اینچنینی، قبل از اعمال قانون باید برای مدتی در انتظار بمانند: جهت تکمیلشدن اطلاعات در رابطه با رشد جنین و یا تماس با پدر و مادر متقاضی جوانی که درخواست سقط جنین کردهاست.[[۸۹] حوزههای قضائی دیگر ممکن است از زن، رضایت پدر جنین را مطالبه کنند. این گروه از دست اندرکاران، بیماران را از خطرات احتمالیای که در فرایند سقط جنین محتمل است، آگاه میکنند، و مقامات پزشکی هم تصدیق میکنند که سقط جنین یا با روش طبی انجام میگیرد یا الزامی احتماعی دارد. دیگر حوزههای قضایی به طور کامل سقط جنین را ممنوع کردهاند.با این حال، بسیاری، اما نه همه، در مواردی همچون تجاوز جنسی، زنای با محارم، و یا خطر حیات و سلامتی زن باردار، سقط جنین مجاز است.در کشورهایی که در آ...نها سقط جنین به طور کامل ممنوع شدهاست، مانند نیکاراگوئه، میتوان به افزایش مرگ مادران که به طور مستقیم یا غیر مستقیم ناشی از بارداری میباشد، اشاره کرد.[۹۰] [۹۱] در برخی از کشورها مانند بنگلادش که سقط جنین بهطور اسمی ممنوع شدهاست، همچنین ممکن است درمانگاهها سقط جنین را در قالب خدمات بهداشت و درمانی مربوط به مشکلات دورۀ قاعدگی، انجام دهند.[۹۲] در جاهایی که سقط جنین غیر قانونی است و یا اینکه انگ اجتماعی سنگینی به همراه دارد، زنان باردار ممکن به گردشگری پزشکی روی آورند و به کشورهایی سفر میکنند تا در آنجا بتوانند به بارداری خود خاتمه دهند.زنانی هم که قادر به سفر نسیتند به ناچار به ارائه دهندگان سقطهای غیر قانونی متوسل میشوند و یا اینکه خود تلاش میکنند تا به هر نحوی سقط جنین را انجام دهند.در کشورهایی که سقط جنین به طور کلی ممنوع نیست، خدمات پیشگیری از بارداری قابل دسترس میباشد و همچنین، گاهی اوقات در کشورهایی هم که سقط جنین در آنها ممنوع است، همچون شیلی، این خدمات دردسترس است. این موجب شدهاست تا چالشهایی در رابطه با، ساخت اشکال خاصی از قرصهای ضد بارداری اضطراری که موجب سقط جنین میشود، را برای برخی از گروههای حامی زندگی به وجود آورد.
دیدن چهره های غمگین، افسرده، عصبانی و اخمو چیز جدیدی نیست که در مورد آن بگوییم و دنیای بدون غم خشم و جنگ و سرشار از مهربانی و شادی آرزویی است که ریشه در خلقت و نهاد آدمی دارد.
در جامعه غم زده انرژی افراد صرف برطرف کردن اندوه و ناراحتی شده و دیگر فرصتی برای تولید و توسعه باقی نمی ماند. به تجربه ثابت شده شادی و نشاط ماده اولیه تغییر جامعه و تحول و تکامل درونی انسانهاست در جامعه خوشحال و خرسند تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد سالمتر خواهد بود. بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحتتر به دست می اید. در محیط شاد است که ذهن انسان پویا زبانش گویا و استعدادش شکوفا می شود و تمامی این موارد باعث کاهش نابسامانی خانوادگی، افزایش میزان میل و رغبت تحصیلی و دل به کار دادن می شود.
شمار زیادی از جامعه شناسان بر این عقیده اند که جامعه ایرانی شاد نیست و از نبود بسترها و زمینه های لازم برای ابراز شادمانی در شکل جمعی و عمومی رنج می برد و گاها یافت می شود که این شادمانی عمومی در تعارض با نظم و امنیت اجتماعی قرار می گیرد و از پیامدهای خطرناک فقدان یا کمبود شادی و نشاط در جامعه اعتیاد به مواد مخدر و نابهنجاری های اجتماعی و اقسام جرایم در روابط اجتماعی است.
امروزه جوانان نگرانی های زیادی در خصوص آینده شغلی خود و اجتماعی خود دارند و طبیعی است این نگرانی ها در خانواده ها نیز بروز میدهد و خانواده که رکن اصلی جامعه است نشاط نداشته باشد جامعه نیز افسرده میشود.
باید گفت شاد بودن تنها یکی از شاخصه های زندگی مطلوب در جامعه است و هر قدر ملتی شادتر باشد مطمئنا احساس رفاه بیشتری دارد .ممکن است افراد بتوانند تمام نیاز های اساسی و مادی را تهیه کنند و بر اساس معیار های مرسوم بگویید یک فرد یا جامعه در رفاه هستند ،اما اگر انها را از شادی باز داریم خواهیم دید که این جامعه حتی با داشتن خیلی از تسهیلات مادی در رفاه نیست...
حال به تعریف نشاط میپردازیم که امروزه یکی از مهمترین نیازهای جوامه بشری ساکنین کلانشهر ها میباشد و فرصت کمتری برای اندیشیدن به خودشان و نبازهایشان دارند ...
منظور از نشاط در جامعه آرامش فکری به دور از هر گونه دغدغه اضافه و یا افکار پریشان در بین مردم است که آسیب های احتماعی و هیاهوی زندگی شهری باعث شده است این نشاط به تدریج در جامعه کمتر از گذشته شود.ذات شادی در انسان ،اولیه است اما نوع شادی کردن آن به یادگیری و متغیر های محیطی و فرهنگی بستگی دارد
حال به طور مختصر عوامل ایجاد شادمانی که هر کدام در جای خود نیاز به بحث دارد را برمیشماریم:
آزادی فردی،برابری،دسترسی به معلومات ،ثروت ، هدفمند بودن زندگی ،ویژگی های شخصیتی ،سلامتی ،موقعیت اجتماعی و رویدادهای اجتماعی و...
اما در آخر ناگفته نماند که میتوان بین شادی و نشاط تفاوت قائل شد.شادی یک هیجانی است که نسبت به نشاط زمان کمتری را به خود اختصاص میدهد .شادی همیشه با هیجانات لبخند و خنده همراه است اما در نشاط احساس بهجت و سرور لزوما با خنده همراه نیست ولی احساسی است که موجب لذت فرد می شود تفاوت دیگر را می توان در این صورت دید که شادی می تواند منفی یا حتی کاذب نیز باشد اما نشاط در انسان همیشه مثبت است. اگر بخواهیم این تفاوت را در یک جمله بررسی کنیم شادی مثبت میتواند به نشاط تبدیل گردد اما شادی کاذب منجر به نشاط انسان نخواهد شد...
شاد باشید و شادمان زندگی کنید...
"اسطوره و حماسه"
در فهم عامه و در برخی از فرهنگها، اسطوره (اساطیر) معنی «آنچه خیالی و غیر واقعی است و جنبهٔ افسانهای محض دارد» یافتهاست؛ اما اسطوره را باید داستان و سرگذشتی مینوی دانست که شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیدهای طبیعی است که دست کم بخشی از انها از سنتها و روایتها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد. در اسطوره سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید میآید و به هستی خود ادامه میدهد. علم اسطورهشناسی به بررسی اساطیر میپردازد.
خود واژه ی اسطوره کلمهای معرب است که از واژه یونانی هیستوریا به معنی «جستجو، آگاهی، داستان» گرفته شدهاست. برای بیان مفهوم اسطوره در زبانهای اروپاییاز بازماندهٔ واژهٔ یونانی میتوس به معنی «شرح، خبر، قصه» استفاده شدهاست.
تعریف مختصر : داستان هایی از منابعی غیر از وحی درباره آفرینش ، خالق ها و زندگی خدایان
ساختمان آثار : روایی یا نمایشنامه های اپیزودیک
هدف: تبیین آفرینش جهان و علت یابی پدیده های طبیعی
شخصیت ها : خدایان و خدای گونه ها
نوع زبان : نظم
نویسندگان : گمنام ( یک قوم یا ملت)
نمونه آثاری که در آنها از اسطوره استفاده شده : پرومته در زنجیر (آشیل) ، شاهنامه (فردوسی)
اسطوره کلیه ی داستان هایی است که از منبعی غیر از وحی و درباره ی آفرینش خالق و زندگی خدایان است. اسطوره شامل تمام علوم، اعتقادات و دانش بشر اولیه در تشریح نحوه ی بوجود آمدن جهان و آفرینش انسان و غیره در قدیم بوده است.
می گویند چون بشر علل واقعی برخی از پدیده ها و حوادث در طبیعت را نمی دانسته دست به ساختن نظام اسطوره ای زده تا به نحوی برای خودش آنها را توجیه کند.
اسطوره داستانی است در نظام اسطوره ای.
ویژگیها:
این نظام اسطوره ای از تقدسی مذهبی در ذهن مردم برخوردار بوده.
.نوعی جهان بینی بوده که منعکس در زندگی مردم می شده است. زندگی زمینی بشر هم به وسیله ی دیکتاتورها با همین اسطوره ها توجیه می شده. چون تمام حرکت های اجتماعی و عقاید مردم را همین ها تشکیل می داده و ظلم های دیکتاتورها هم با همین مسئله توجیه می شده
.قهرمان این داستان ها خدا یا خدایان یا بالاتر از خدایان هستند که در نظامی اسطوره ای جا می گرفته اند یعنی هر کدام جایگاهی مخصوص به خود دارند با صفاتی بسیار والا
نویسندگان و یا گویندگانش گمنام هستند و در واقع یک ملت یا قوم اند.
بر بستر عقاید عامه ی مردم شکل گرفته، و بعدها نظام پیچیده و منظمی شده.
جهان بینی بوده و تمام پدیده ها با آن توجیه می شده.
داستان ها اکثراً تک تک هستند و مربوط به خدایان.
اکثر اسطوره ها مضامین، شخصیت ها و اتفاقات شبیه به هم دارند.
زمینه ی تاریخی ندارند، و فرا زمینی اند.
هدفشان آموزش دادن نیست، هر چند برداشتهای غیر مستقیم از آن می شود.
.بر اساس این نظام خلقت، نظام الهی، عقاید مذهبی،معنی وجود، مرگ، پدیده های طبیعی، اتفاقات، و زندگی قهرمانان ملی مردم همه تشریح می شود
هم به شکل نمایشنامه و هم به شکل روایت وجود دارد.
.از نظر اسلامی نظام اسطوره ای نظامی صد در صد شرک آلود است منتها از این دید که در ادبیات و بیان مفاهیم از این اسطوره ها استفاده شده، مجبوریم بشناسیمشان. و ضمناً این ها نحوه ی تفکر بشر اولیه را هم نشان می دهد
در ادبیات برای بیان مفاهیم و به عنوان تلمیح زیاد از آن استفاده می شود.
هر کشوری اسطوره ی خودش را دارد.
تعریف دیگر از اسطوره
گاهی اسطوره به معنی نظام عقایدی است که نویسنده بر پایه ی آن اثری خلق می کند و افکارش را عمیق تر بیان می کند. برخی از نویسندگان اسطوره های خاص خودشان را پدید آوردند. کلاسیست ها (نویسندگان یونان و روم) و نویسندگان قرون وسطی همه از نظام اسطوره ای استفاده می کردند . ما هم در ایران نظام اسطوره ای داریم که بخش اعظمش مربوط می شود به دین زرتشت. شاهنامه تا حدودی بر اساس همین اسطوره نوشته شده البته فردوسی چون مسلمان بوده اسلام را هم وارد شاهنامه کرده.
شاعران برای استفاده از عنصر تلمیح به اسطوره نیاز دارند تا با بیانی کمتر و مختصرتر حرف های بزرگ تری بزنند.
نمونه ای از یک نظام اسطوره ای(اسطوره ی یونانی)
زمین با آسمان ازدواج می کند.
بچه هایشان غول های عظیم الجثه و نیرومندی می شوند مثل: زئوس (ژوپیتر رومی و شاه خداها) و موجودات پر نیرو و قدرتمندی به نام تایتان (پرومته ، اپی مته و اطلس).
خداهای دیگر که فرودست ترند خدایانی هستند مثل دریا، طوفان،آهن، گیاهان و باران و ....
بعد انسان و موجودات دیگر هستند.
اپی مته، اول کار می کند بعد فکر می کند.
. اطلس زمین را که به شکل بشقابی است و دورش آب، بر دوش دارد
وقتی همه ی قدرت ها و نیروها به موجودات دیگری داده می شود ، بشر از او پرومته کمک می خواهد و او وقتی که همه ی خداها در کوه المپ خواب بودند، آتش را (هر معنی که می خواهد داشته باشد) به انسان می دهد . این همان دزدی مقدس است و پرومته دوست انسان است. به همین دلیل او از طرف زئوس یا ژوپیتر مجازات می شود. او را به صخره ای می بندند و در حدود 3 هزار سال عقابانی جگر او را می خورند و او هی جگر تازه ای پیدا می کند و همین طور. البته پرومته قبلاً به زئوس کمک کرده بود تا شاه خداها بشود اما همین زئوس نمی خواهد بشر صاحب آتش (یا خرد بشود) و می خواهد بشر را بی دست و پا نگاه دارد.اما پرومته به بشر با آتش کمک می کند. ضمناً او می داند که روزی زئوس به وسیله ی فرزندی از فرزندانش از تخت شاه خدایی به زیر کشیده می شود.
و زئوس می خواهد اسم این فرزند را به وسیله ی شکنجه گرانش مثل هرمس از زبان پرومته بیرون بکشد ولی او نمی گوید. پرومته در واقع مظهر مقاومت در برابر دیکتاتوری زئوس و یار انسان است.
در اسطوره ی یونانی ، خدا مقابل انسان است؛ ضمناً بشر دائماً باید مواظب باشد که خدایی از دست نرنجد یا زلزله یا حادثه ای طبیعی بر سرش بیاید. چون دریا، طوفان و غیره هر کدام برای خود خدایی دارند.
داستان پرومته را می توانید در نمایشنامه ی پرومته در زنجیر نوشته ی آشیل بخوانید که البته گویا این بخشی است از یک نمایشنامه ی کامل. این نمایشنامه در اصل به شعر است و شاهرخ مسکوب آن را از انگلیسی ترجمه کرده است
ضمناً در این نظام اسطوره ای از ازدواج زئوس و یک الهه ی دیگر(زن) خدای حافظه ، دخترانی به دنیا می آیند که الهه های هنرند و الهامبخش هنرهای گوناگون
این الهه ها عبارت اند از 1) حماسه 2) تاریخ 3)اشعار عاشقانه 4) شعر غنایی 5)تراژدی 6) اشعار در وصف و ستایش خدا 7) رقص 8) کمدی و 9)نجوم
البته متأسفانه آن موقع هنرهای دیگری را نمی شناختند. ضمناً شاعران بخصوص شاعران حماسی غرب در اغلب موارد در اول کتابشان از الهه ی حماسه کمک می خواستند تا کمکشان کند و به آنها الهام بدهد.
اسطوره و حماسه
از آنجائی که اسطوره در ادبیات ما پیشینه طولانی دارد و بخش مهمی از ادبیات ما را تشکیل می دهد می توان با شناخت هرچه دقیق تر آن به تقدسش در میان جامعه و اثرگذاری آن بر ضمیر انسان ها پی برد. مقاله حاضر می کوشد ضمن تعریف و تحلیل اسطوره، به تبیین اسطوره هایی بپردازد که بیشتر مورد قبول مردم بوده است. در پی آن، علت محبوبیت برخی از اسطوره ها بیان می شود و در پایان به چگونگی ارتباط اساطیر با مباحث دینی و مذهبی می پردازد و جلوه هایی از اساطیر را به تصویر می کشد.
چگونگی تجلی اسطوره ها در آثار ادبی
سخن از اسطوره (myth) است. پدیده ای که در ادبیات ملل مختلف وجود دارد. امروزه معنا و مفهوم اسطوره چندان متناسب با گذشته نیست. در کلام بزرگانی چون مولوی، فردوسی عنصر اسطوره شفافیت ویژه ای دارد، لذا برای دست یابی به معنی و وسعت شمول دایره اسطوره، ناچاریم به اجمال تعریفی از این واژه ارائه دهیم و سپس به تحلیل و اهمیت اسطوره بپردازیم.اسطوره در دائره المعارف معین به افسانه، قصه، سخن پریشان معنی شده است، اما این معنای لغوی اسطوره است و مفاهیم آن را بیان نمی کند و باید در نظر داشت که مفهوم اسطوره از گذشته تا حال تغییر یافته است. اسطوره در اصطلاح آیینه روح بشر است و تجلی حقایق انسانی که در طول تاریخ ادامه دارد. انسان هماهنگ و متناسب با زمان خود اسطوره سازی می کند. اسطوره حاصل تجربه بشر در طول تاریخ است که نسل به نسل انتقال یافته است. اساطیر همواره برای مقصود و هدفی معین ساخته می شوند.
شاعر و نویسنده با بهره گیری از پایه اسطوره فرهنگ گذشته را بازآفرینی می کند، اسطوره ها می توانند برگرفته از حقایق تاریخ یا برگرفته از چهره های افسانه ای باشند.
اگر با دقت به مطالعه تاریخی بپردازیم، خواهیم دید که مسأله هویت و ذهنیتی که ایرانیان برای خودشان قائل می شدند، در قالب همان داستان های اسطوره ای قبل از اسلام وجود داشت. یکی از عوامل مهم تداوم بخش تاریخ سیاسی، دولت و فرهنگ ما ایرانی ها وجود این اسطوره ها بود.
اساطیر بیانگر الگوهای برتر و انسان های آرمان گراست. شاخص ترین شخصیت های اسطوره ای جنگاوری، رویین تنی و آرمان گرایی آنهاست.
یکی از خصایص اسطوره این است که در آن همچون مدینه فاضله، بشر دنیایی برتر و بالاتر از این دنیا می جوید.
اگر به تاریخ ایران نوشته مورخان اولیه عرب پس از اسلام نگاه کنیم، همه این بحث ها وجود دارد.لازم به ذکر است که اسطوره ها را نمی توان بدرستی تجزیه و تحلیل کرد، زیرا آنچه درباره اسطوره ها نوشته اند گاهی جنبه اغراق و چاپلوسی محض دارد تا حقیقت جویی. گرچه می توان جنبه اخلاقی آنها را از خلال ادبیات گذشته باز شناخته و در زمینه درست موارد آن به داوری پرداخت، اما این کار به مطالعه عمیق بستگی دارد، در غیر این صورت چگونه می توان به مطالب افسانه ای اعتماد کرد که گاهی خود نویسندگان هم به آن اعتمادی نداشته اند. چیزی که یک اسطوره را ارزشمند جلوه می دهد، شناخت و استخراج ویژگی های واقعی آن و تطبیقش با باورها و اعتقادات جامعه است.
اسطوره های ملی هر منطقه می تواند بر ادبیات آن کشور نقش سازنده یا مخرب داشته باشد، آن هم وابسته به شرایط و عواملی است که اگر بینش و دید درستی از آن نباشد تمام اقشار آن ملت را دچار آسیب می کند. اگر ادبیات را آیینه ای تصور کنیم اسطوره تصویر آن است که فرهنگ جامعه را نشان می دهد و بازتاب تجربه و روایت تاریخی مردم در طول سالیانی است که آنها به ارث برده اند.
«اسطوره ها پاره ای از بدنه تخیل و تفکر انسان است. اسطوره ها در هر قومی به گونه های مختلف تجلی یافته و تکوین می پذیرند.
شالوده ادبیات هر ملت اساطیری است که بسیاری از آنها از گزند فراموشی رهایی یافته است. در ملل اساطیری وجود دارد که در اساس آن با هم مشترکند. امور دقیقی را در حیات ملل می توان یافت که از امید، آرزو، غم، درد، شادی و ترس مشترک سرچشمه گرفته است که می تواند عرصه گسترده ای را برای شناخت چهره ملل مختلف باز کند.در طول تاریخ، ملت ها قهرمان خواسته اند و با این قهرمان ها اسطوره سازی کرده اند، ولی معلوم نیست این قهرمانی ها طبق میل توده مردم انجام گرفته باشد. اسطوره ای را مردم می پذیرند که فرضیه اش را هم پذیرفته باشد. اسطوره سازی زمان و شرایط خاص خود را می طلبد تا باعث رشد تمدن و فرهنگ ملی شود، نه موجب رکود و شکست آن. فردوسی از رستم قهرمانی را می سازد که در سالهای بعد به اسطوره تبدیل می شود. اسطوره هایی که رنگ سیاسی و زندگی روز سیاسی را می نمایاند مانع انحلال فرهنگ و هویت ملی می شود.
مارزولف (خاورشناس و مردم شناس آلمانی) می گوید:
شاهنامه در تاریخ اسطوره ای ایران کوشیده است و نقش بنیادی را در اتحاد ملی ایرانیان ایفا کرده است.
اسطوره ها گاهی رنگ تاریخی به خود می گیرند و برای توصیف اهمیت کار شخص اسطوره ای بکار می رود و گاهی به صورت منظومه های حماسی و زمانی برای بیان مراسم مذهبی پدید می آید. در ایران نیز اساطیر و افسانه هایی در دست است که به وسیله آنها به شخصیت ملت پی برده می شود. منزلت هر اسطوره در زمان و مکانی که می زیسته مشخص می شود. انسان هماهنگ و متناسب با زمان خود اسطوره سازی می کند. میلر «نویسنده انگلیسی» می گوید:
تاریخ های ملی عناصری از اسطوره ها دارند، به طوری که تحولات را به روش خود تفسیر می کنند و به برخی از تحولات شاخ و برگ می دهند و از اهمیت برخی می کاهند.
اسطوره ها در هر اقلیمی که باشد ریشه در وجود افراد آن سرزمین دارد که به حیات خود ادامه داده اند.
بخشی از اسطوره های ملی را اسطوره های حماسی تشکیل می دهند که مهم ترین جنبه این اسطوره ها طرح انسان آرمانی است که در آن از ویژگی هایی مانند خرق عادت و قهرمانی بودن بهره می گیرند. انسان های اسطوره ای حماسی، هیچ گاه در چارچوب قواعد منطق ذهنی قرار نمی گیرند و ماورایی محسوب می شوند. از این رومیان اسطوره و حماسه ارتباطی تنگاتنگ بوجود می آید، ارتباطی که موجب می شود تا حماسه از یک رویداد جنگی و درگیری فیزیکی انسان ها با یکدیگر یا با طبیعت به موضوعی ماورایی تبدیل شود و قابلیت تأویل و تفسیر یابد.
«از دیدگاه ادبیات اسطوره عبارت است از داستان هایی که با پوشش «نمادها» و «استعاره ها» پس از هزاران سال به ما رسیده است بدون آنکه زمان رویداد یا آفرینندگان آنها را بشناسیم.»
شاعران به وسیله اسطوره واقعیت ها را بازآفرینی می کنند و انسان را به سرچشمه هستی هدایت می کنند. با استفاده از اسطوره می توان قدرت مقاومت در برابر سلطه بیگانه را افزایش داد. قهرمان اسطوره انسانی آرمان طلب است که برای حفظ استقلال ملی نبرد می کند.
ارنست کاسیرر «مورخ و فیلسوف، 1942» دربارأ اسطوره و کاربرد آن می گوید:
کار اساطیر معمولا آفرینش جهان یا انسان، زایش و مرگ و نظایر آنهاست. در اندیشه و تخیل اسطوره ای با اعترافات فردی روبرو نمی شویم.
اسطوره عینی شدن تجربه اجتماعی بشر است نه تجربه فردی او. اسطوره آرزوی شخصی است که تشخص یافته است. از میان بردن اسطوره ها در توان فلسفه نیست. اسطوره آسیب پذیر است. استدلالهای عقلی راهی بدان ندارند و نمی توان آن را با قیاس منطقی رد کرد.»
کهن ترین افسانه های ایرانی، افسانه های اسطوره ای است که با اندیشه قدرت اهورا و اهریمن رابطه ای عمیق دارد، تفکرات حماسی نیز بر مبنای این اندیشه پدید آمده است. در آن ملتی (اهورائی یان) تمجید شده و ملتی دیگر (اهریمنی یان) نکوهش شده است. در اساطیر نیروهای طبیعی و ماورای طبیعی، جادو و... نقش آفرین بوده اند.
موارد موجود در اشعار شاعران می توانسته در آن زمان اسطوره باشد یا بعد از عصر آنها در صف اسطوره ها ثبت شود. به نظر نگارنده هر امر قهرمانی و حماسی می تواند به شکل اسطوره بروز کند. اسطوره ها زمانی محبوب و سرنوشت ساز می شود که طی سالیان طولانی مردم از آن الگوبرداری کنند و درس بگیرند. می توان اسطوره را به نهالی تشبیه کرد که بتدریج شاخ و برگ می گیرد. ابعاد مختلف اسطوره از جمله: تمدن و فرهنگ، اخلاق اجتماعی، داستان، حماسه، مذهب و... همان شاخ و برگهایی است که در ضمیر جوامع ریشه می دواند و ترکیب آنها باعث ایجاد جامعه ای با مولفه های هویتی مستحکم می گردد. به گفته عماد حجت:
در بینش اساطیری بین افکار، تصاویر و اشیاء، نوعی همدمی سحرآمیز وجود دارد که سبب می شود جهان اساطیری مانند رویایی عظیم جلوه کند که در آن هر چیز ممکن است از چیز دیگری پدید آید.
اسطوره ها انسجام بخش هویت ملی است و در پاره ای زمینه ها بر فرهنگ های دیگر ملل نیز اثر گذاشته است. نمونه هایی از اساطیر چون داستان رستم، بیژن و منیژه در شاهنامه، فرهاد و شیرین نظامی، داستان خضر پیامبر در قرآن وجود دارند که به مرور زمان مردم از مضمون آنها درس گرفته اند و آن را سرلوحه باورهای خود قرار داده اند. به برخی از این اساطیر در شعر زیر اشاره شده است:
بیژنم در چاه و بند دشمنان
دوستان، آن رستم دستان کجاست؟
بیستون ها می کنم در عشق خویش
گر بدانم خسرو خوبان کجاست؟
آدمی زان رانده و زین مانده ام
ای خدا آن روضه رضوان کجاست؟
من همان اسکندر سرگشته ام
خضرره کو، چشمه حیوان کجاست؟
قهرمانان بیان شده در شعر بالا الگو و اسطوره ای از عاشق سوخته در ره عشق هستند. شخصیت هایی جان باخته که قربانی شرافتمندی خود شده اند.
از داستان های دیگر که به شکل اسطوره درآمده اند «آب حیات»، «آب اسطوره ای» یا «چشمه حیات» است که نام چشمه ای است در ناحیه تاریکی از شمال که موسوم به ظلمات است و هر کس از آن بنوشد عمری جاودانه می یابد. بسیاری از شاعران از این اسطوره در شعرشان بهره جسته اند از جمله سهراب در شعر «راه واره» می گوید:
لحظه من در راه است و امشب بشنوید از من
امشب، آب اسطوره ای را به خاک ارمغان خواهد کرد.
با تعمق در آثار ادبی می توان تاثیر و پندپذیری اسطوره را در اندیشه و اعتقاد مردم ریشه یابی کرد و اساطیر را آینه ای از باورهای جامعه دانست که آنها را در رسیدن به اهداف عالی، پیروزی بر ظلم و یافتن راه حقیقت راهبری می کند.
تاریخچهای بر پیدایش گاهشمار جلالی
گاهشماری جلالی در راستای اصلاح و محاسبه دقیق گاهشماری ایرانی وگاهشماری یزدگردی درپی بوجود آمد. بی توجهی به اجرای کبیسه گیری گاهشماری یزدگردی از سال ۳۷۵ یزدگردی ( ۱۰۰۶ میلادی) تا اوایل دوران جلالالدوله ملکشاه سلجوقی موجب شده بود، نوروز هجده روز نسبت به زمان واقعی جابجا شود. و اعتدال بهاری بجای اول فروردین با نوزدهم فرردین منطبق شود. از این رو با حذف هجده روز آغاز فروردین و اعمال آن بعنوان کبیسه در پایان سال ۴۴۷ یزدگردی و قرار گرفتن موقعیت ورود خورشید به نقطه اعتدال بهاری در سرآغاز سال، گاهشماری جلالی شکل گرف.گاهشماری جلالی را در هماهنگی با سال اعتدالی دقیقترین گاهشماری جهان دانستهاند. در برابر تقویم اروپایی که در هر ۳۳۲۰ سال یک روز خطا دارد.گاهشماری جلالی در هر ۱۰ هزار سال یک ثانیه خطا دارد.
گاهشماری جلالی توسط عدهای از ریاضی دانان ایرانی از جمله ابوالفتح عبدالرحمان منصور خازنی، ابومظفر. اسفزاری، ابوعباس لوکری، محمد بن احمد معموری، میمون بن نجیب واسطی، ابن کوشک بیهقی مباهی و در رأس آنان حکیم عمر خیام در ۳ رمضان ۴۷۱ هجری قمری تدوین شد. کار تدوین این تقویم در دورهٔ جلالالدین ملکشاه سلجوقی با فرمان خواجه نظامالملک و محل رصد آن شهرهای اصفهان (پایتخت سلجوقیان، ری و نیشابور ذکر شدهاست.
رسمیت گاهشمار جلالی
گاهشماری جلالی تا پیش از مشروطه در ایران رسمیت نداشت و با تغییراتی از جمله در مبدأ و اسامی و طول ماهها در قالب تقویم هجری شمسی برجی از سال ۱۳۲۹ هجری قمری برابر با ۱۲۸۹ هجری خورشیدی در ایران به کار رفته و سپس با تغییراتی در قالب تقویم هجری شمسی در سال ۱۳۰۴ خورشیدی کلیات آن به همراه نامهای فارسی برای ماهها و تعدیل طول ماهها به تصویب مجلس شورای ملی گاهشماری رسمی ایران شد. گاهشماری ایران و گاهشماری افغانستان بر پایه گاهشماری جلالی ساخته شدهاند ولی هم درازای ماههایشان و هم آغاز تاریخشان با گاهشماری جلالی دگرگونی دارد.
مبدا گاهشمار جلالی
مبدأ گاهشماری جلالی، سال جلوس ملکشاه بر تخت سلطنت و سرآغاز آن جمعه، اول فروردین سال نخستین جلالی (۴۵۸ هجری خورشیدی)، برابر نهم رمضان سال ۴۷۱ هجری قمری قراردادی (دهم رمضان سال ۴۷۱ هجری قمری هلالی) و مطابق با ۱۵ مارس ۱۰۷۹ میلادی جولیانی (۲۱ مارس ۱۰۷۹ میلادی گرگوری) بود که تفاضل آن با تقویم هجری خورشیدی ۴۵۷ سال میباشد. در این گاهشماری روز اول سال طوری تنظیم شدهاست که با برابری بهاری همگام شود و در پایان سالها ۳۶۵ یا ۳۶۶ روز دارند.
نوروز یا سرآغاز سال جلالی، روزی است که خورشید تا زمان عبور از نصفالنهار محل (ظهرهنگام) به نقطه اعتدال بهاری رسیده باشند.
تغییراتی که در مسیر تبدیل به تقویم جلالی حاصل گشت
طبق تقویمهای استخراج شده، طول ماههای آن مانند گاهشماری یزدگردی ۳۰روزه با ۵روز افزوده و ماهها با همان اسامی و روزها با عددشماری بودهاست.اما طبق بعضی نظرها برای ماهها و روزها، نامهایی جدید نیز ذکر شدهاست.و یا طول ماهها براساس توقف نسبی خورشید در برجها بین ۲۹ تا ۳۲ روزه نیز دانسته شدهاست که از مشخصههای گاهشماری هجری خورشیدی برجی بدست آمده از جلالی نیز میباشد.
کبیسه گیری اولیه
کبیسهگیری گاهشماری جلالی در برابرسازی ماههای سال با حرکت واقعی خورشید در منطقهالبروج و نیز محاسبه سال و تطبیق سرآغاز آن با نقطه اعتدالی، در مقایسه با سایر گاهشماریهای خورشیدی، از جمله گاهشماری میلادی بهمراتب دقیقتر است. چراکه تقویم جلالی علاوه بر کبیسههای معمول چهارساله از کبیسه پنج ساله نیز بهره میبرد.درباره روش کبیسه گیری جلالی نظرهای متفاوتی وجود دارد و بیشتر عقیده بر این است که در آغاز امر روشی خاص اعمال نشده و سالهای کبیسه در آن مانند تقویم رسمی کنونی ایران ثابت نبوده و کبیسه کردن مطابق با نتایج رصد سالانه بودهاست
طبق کبیسههای پیشنهاد شده از جمله زیج ایلخانی تقویم جلالی دارای یکدوره ۱۲۸ ساله با جمعاً ۳۱ روز کبیسهاست.هر دوره کبیسه گیری ۱۲۸ ساله شامل یک زیرْدورهٔ ۲۹ ساله و سه زیردوره ۳۳ سالهاست. که هر زیرْدوره یک کبیسه با فاصله پنج ساله در آغاز، پیش از کبیسههای چهارساله دارد. با این شیوه کبیسه گیری، سال جلالی ۳۶۵٬۲۴۲۱۸۷۵ روز و میزان دقت آن یک روز در هر ۸۸٬۵۷۴ سال میباشد.و در کبیسه گیری پیشنهادی ذبیح بهروز دوره بزرگ ۲۸۲۰ ساله وجود دارد که مورد توجه احمد بیرشک نیز قرار گرفتهاست. در طی این دوره بزرگ ساعت تحویل سال تکرار میشود. و شامل ۲۲ دوره ۱۲۸ ساله سابق بعلاوه یک کبیسه چهارسالی است. درنتیجه دوره بزرگ یک زیردوره ۳۷ ساله در انتها دارد. در این شیوه سال خورشیدی ۳۶۵٬۲۴۲۱۹۸۵۸ روز و میزان دقت آن یک روز در هر ۴٬۷۶۱٬۹۰۵ سال میباشد. که شیوه اخیر دقیقترین کبیسه گیری سال خورشیدی میباشد.
تقویم ایرانی
تقویم ایرانی برگرفته از گاهشماری جلالی به طور رسمی در ایران و نواحی مجاور آن استفاده میشود. یک تقویم خورشیدی است که به دقت از فصلهای نجومی تبعیت میکند، بنابراین به دانستن زمان دقیق اعتدال بهاری نیاز داریم.
قوانین این تقویم سادهاند. سالها ۱۲ ماه دارند که از هجرت پیامبر از مکه به مدینه در سال ۶۲۲ بعد از میلاد شروع شدهاند. یک سال جلالی در اولین روز بهار نجومی و یا در روز بعد از آن که به ترتیب منطبق با این است که لحظه اعتدالی قبل یا بعد از ظهر حقیقی به وقت تهران (تقریباً حدود ۱۲:۰۷) اتفاق بیفتد، شروع میشود. در۶ ماه اول سال همه ماهها۳۱ روز و در ۶ ماه دوم در یک سال کبیسه همه ۳۰ روز دارند. در سالهای معمولی(غیر کبیسه) آخرین ماه سال ۲۹ روزهاست. بنابراین هر فصل با ۳ ماه متوالی منطبق است.
انتظار میرود که تقریباً هر چهار سال در تقویم ایرانی یک سال کبیسه باشد و این نظم مشهور در تقویم خورشیدی است. به علاوه معمولاً بعد از هر ۳۲ سال (بعضی اوقات بعد از ۲۸ یا ۳۶) یک سال معمولی اضافه میشود یعنی به جای ۳ سال متوالی ، ۴ سال متوالی ۳۶۵ روزهاست.
فرمول های تبدیل تقویم ها به یکدیگر
تبدیل تاریخ شمسی به میلادی و قمری و برعکس
برای تبدیل سال شمسی به میلادی چنانچه روز مورد نظر بین اول فروردین تا 11 دی باشد عدد 621 و اگر روز مورد نظر بین 11 دی تا آخر اسفند باشد.عدد 622را به سال شمسی می افزاییم تا سال میلادی به دست آید.
مثلا 22 بهمن (برابر با 11 فوریه) سال 57 شمسی مطابق با 1979=622+1357 میلادی می باشد.
14 خرداد (برابر با 4 ژوئن) سال 1368 شمسی برابر با 1989=621+1368 میلادی می باشد.
فرمول تبدیل تاریخ میلادی به شمسی
روز مورد نظر بین اول ژانویه تا 21 مارس باشد عدد 622 و اگر روز مورد نظر بین 22 مارس تا آخر دسامبر باشد عدد 621 را از سال میلادی کسر می کنیم.
مثلا 26 ژانویه (6 بهمن) 1978 میلادی برابر است با 1356=622- 1978 شمسی
یا 6 آگوست (15 مرداد) 1945 میلادی برابر است با 1324=621- 1945 شمسی
فرمول تبدیل سال قمری به شمسی و بالعکس
هر سال قمری تقریبا 10 روز و 21 ساعت از سال شمسی کوتاه تر است یعنی هر 33 سال شمسی برابر 34 سال قمری است بنا بر این برای تبدیل سال شمسی به قمری عدد سال شمسی را بر 33 تقسیم کرده حاصل را با عدد سال شمسی جمع میکنیم .
مثال
سال 1373 شمسی برابر است با 1414 قمری 1414=14+1373 41=33 ÷ 1373
برای تبدیل سال قمری به سال شمسی عدد سال قمری را بر 34 تقسیم کرده حاصل را از عدد سال قمری کم میکنیم
مثال
سال1414 قمری برابر است با 1373 شمسی 1373=41 - 1414 41=34 ÷ 1414
با داشتن تاریخ هر روز از ماه ، روز آن را محاسبه کنیم.
قرار داد ها :
ابتدا لازم است یکی دو قرار داد را برای بهتر انجام دادن این کار بیان کنیم
۱- روز جمعه را به عنوان ۶ شنبه میشناسیم
۲- اگر اولین روز ماه شنبه باشد آن را به عنوان ۷ شنبه در نظر می گیریم
اکنون به طریقه محاسبه تاریخ روزهای هر ماه دقت کنید
هر ماه دارای رمزی می باشد . برای یافتن رمز هر ماه به اولین روز آن ماه مراجعه کنید. از روزی که اولین روز ماه باشد یکی کم میکنیم. مثال اگر اولین روز ماهی سه شنبه باشد رمز آن ماه برابر است با ۲=۱-۳ یعنی رمز آن ماه ۲ است. اگر اولین روز ماهی جمعه باشد طبق قرار داد شماره ۱ خواهیم داشت ۵=۱-۶ یعنی رمز آن ماه ۵ است و برای ماهی که اولین روز آن شنبه باشد طبق قرار داد شماره ۲ رمز آن ماه ۶ به دست می آید.به این مطلب نیز توجه کنید که اگر اولین روز ماهی یکشنبه باشد رمز آن ماه برابر با صفر خواهد بود.
اکنون که با یافتن رمز هر ماه آشنا شدیم طریقه محاسبه روزهای هر ماه را خدمت شما عرض میکنم
برای انجام این کار رمز هر ماه را به تاریخی که داریم اضافه میکنیم .عدد حاصل را بر ۷ تقسیم می کنیم. باقیمانده این تقسیم برابر با روز آن تاریخ می باشد
مثال :
اولین روز فروردین ماه سال ۱۳۸۴ روز دوشنبه است. برای محاسبه رمز این ماه همانگونه که عرض شد داریم ۱=۱-۲
اکنون میخواهیم بدانیم مثلا ۱۸ فروردین چند شنبه است. ابتدا عدد رمز یعنی ۱ را با تاریخ خواسته شده یعنی ۱۸ جمع میکنیم داریم ۱۹=۱+۱۸ اکنون عدد حاصل یعنی ۱۹ را بر ۷ تقسیم میکنیم . باقیمانده این تقسیم برابر با ۵ است بنابر این ۱۸ فروردین سال ۸۴ روز پنجشنبه است.
مثالی دیگر:اولین روز مرداد ماه سال ۸۴ روز شنبه است پس رمز این ماه برابر با عدد ۶ خواهد بود.
فرض کنید میخواهیم بدانیم ۱۵ مرداد چندشنبه است. عدد ۱۵ را با رمز ماه یعنی ۶ جمع میکنیم . داریم ۲۱=۶+۱۵ اکنون عدد ۲۱ را بر عدد ۷ تقسیم میکنیم. باقیمانده تقسیم برابر با صفر خواهد بود.پس ۱۵ مردادماه سال ۸۴ روزشنبه است.