جامعه شنــاسی 2 "محسن محمودی مظفر"

تحقیقات و پژوهشهای دانشجویان درس جامعه شناسی 2

جامعه شنــاسی 2 "محسن محمودی مظفر"

تحقیقات و پژوهشهای دانشجویان درس جامعه شناسی 2

جامعه شناسی خودمانی (صبا شادجو)

با تاریخ بیگانه ایم « : فصل اول .»
نویسنده فصل اول کتاب را درباره ی آگاهی نداشتن ما ایرانیان از گذشته ی خود و تجربه ی پیشینیان آغاز می کند. وی در این بخش
ایرانیان و حتی تحصیل کرده های ایرانی با تاریخ میانه ی خوبی ندارند و کمتر کسی پیدا می شود که به دنبال شجره نامه ی « : می گوید
نراقی معتقد است که کمتر کشوری است که ». خود برود و ملتی که تاریخ نمی خواند و نمی داند، همه چیز را خودش باید تجربه کند
مانند ایران در انتقال تجربه های تاریخی به نسل های بعدی کوتاهی کرده باشد .
حقیقت گریزی و پنهان کاری ما « : فصل دوم »
پنهان کاری در جامعه ی ما واقعیتی است که نویسنده به حق به آن اشاره کرده است. از خصلت های ما این است که با مشکلاتی که با
میل و علاقه ی ما سازگاری ندارند، رو به رو نمی شویم و آنها را به روی خودمان نمی آوریم و به همین دلیل در ظاهر با جامعه ای
بی دغدغه و ساکت و آرام رو به رو می شویم، ولی وقتی مدتی می گذرد، این آتش زیر خاکستر فوران می کند. آمار و ارقام مربوط به
جرم و جنایت به گونه ای است که این واقعیت را نشان می دهد. حسن نراقی معتقد است که در آغاز هر حرکتی باید به پنهان کاری ها
پایان دهیم و درد را حداقل برای خودمان بازگو کنیم .
ظاهر سازی ما « : فصل سوم »
ایرانیان اکثر ا اهل تظاهر و ریا هستند و با این استدلال رسم مهمان نوازی ایرانیان را نیز زیر سؤال می برد. نویسنده با اعتقاد به
اینکه دولت و ملت را نباید از یکدیگر جدا کرد، ارائه ی یارانه در برخی از بخش های اقتصادی را نتیجه ی تظاهر دولت مردان و
ظاهرسازی آنها نسبت به امکانات و توانایی های محدود کشور می داند و معتقد است که این اخلاق چنان در وجود مردم ریشه دوانده
است که حتی با بالا رفتن سطح تحصیلات هم از بین نمی رود .
قهرمان پروری و استبداد زدگی ما « : فصل چهارم » . گرایش به استبداد در تمام سطوح اجتماعی و زمینه های گوناگون فرهنگی جامعه ی ایران خود را نشان داده است. از خانواده و
مدرسه گرفته تا حکومت . فردی را آنقدر بالا می بریم تا به مرحله ی پرستش او می رسیم، ولی وقتی او نتوانست خواسته هایمان را برآورده کند، شروع به
ملامتش می کنیم.
خود محوری و برتری جویی ما « : فصل پنجم »
خود محوری و موفق نبودن در فعالیت های جمعی از خصوصیات معروف ما ایرانیان بوده و هست. نراقی معتقد است که برتری
جویی در سنین جوانی منجر به خود محوری در سنین بالاتر می شود و فرد هیچ کس را قبول ندارد وی عیب و مشکل برتری جویی را
ترسی می داند که ناشی از نگرانی از دست دادن برتری مجازی می باشد و ریشه ی این ترس را در عدم امنیت می داند .
بی برنامگی ما « : فصل ششم »
در این فصل حسن نراقی به بی برنامگی ایرانیان اشاره می کند و معتقد است که این ویژگی به حدی در ایرانیان زیاد است که نیازی به
اثبات آن نمی باشد. او در این بحث به چند طرح دولت اشاره می کند که بدون برنامه ریزی اجرا می شوند و بعد از چند سال شکست
خورده. از جمله برنامه ی تکثیر خانواده در اوایل انقلاب، بدون توجه به آینده ی این بچه ها .
ریاکاری و فرصت طلبی ها « : فصل هفتم »
نویسنده در این فصل دروغ را سرمنشأ فساد می داند و معتقد است وقتی دروغ گفتی قاعدت ا برای حفظ این موضع به ریا هم آلوده
خواهی شد. او یکی از مهم ترین عواقب ریاکاری را دسترسی نداشتن به آمار و ارقام و شاخص هایی می داند که بدون توجه به آنها
امکان هیچ گونه طراحی و برنامه ریزی وجود ندارد. نویسنده نتیجه می گیرد که ریا و تزویر در تمام جوامع وجود دارد، اما در
جامعه ی ما این خصیصه به شکل عجیبی عادی شده است .
احساسی بودن و شعارزدگی ما « : فصل هشتم »
حسن نراقی معتقد است که خیلی از عملکردهایی که به شکست انجامیده اند و به معضل تبدیل شده اند و قابل حل نیستند، بدون مطالعه و
برنامه ریزی و فقط براساس احساسات لحظه ای صورت پذیرفته است. نراقی با یادآوری برخی ایده های آرمان گرایانه و احساسی بعد
از انقلاب همچون تبدیل زندان به موزه و پارک و دانشگاه و نیاز نداشتن به پلیس و دادگستری، معتقد است که این مسائل کار ما را به
جایی رساند که در حال حاضر در هر 25 ثانیه یک نفر راهی زندان می شود .
ایرانیان و توهم دائمی توطئه « : فصل نهم »
حسن نراقی معتقد است که ما از توطئه ضربات زیادی خورده ایم، ولی از توهم توطئه ضربات بیشتری خورده ایم. او ریشه ی این
توهم دائمی را به ترس و احتیاط و کم کاری ایرانیان ربط می دهد و اعتقاد دارد که با توجه به کارکردمان چون شکست و عدم موفقیت
ما حتمی است از ابتدا با مطرح کردن توطئه برای عملکرد خود توجیه قائل می شویم. مثلا در زمینه ی تجارت، ایرانی چون قادر به
ساخت کالاهای بین المللی استاندارد نیست، این بهانه را می آورد که نمی گذارند صادرات مان پا بگیرد .
مسئولیت ناپذیری « : فصل دهم »
اکثر ما ایرانی ها کمتر موقعی است که مسئولیتی را که بر عهده داریم به جا آوریم و مسئولیت کامل امری را بپذیریم که این عادت از
کودکی و جوانی وجود دارد و وقتی مسئول جایی هم شدیم، حاضر به قبول مسئولیت نیستیم. این عدم مسئولیت پذیری باعث می شود که
این مسئولیت را از کس دیگری بخواهیم و توقع از دولت و حکومت بالا رود. وی معتقد است گرایش ایرانیان به فرهنگ شفاهی به
این خاطر بیشتر است که به راحتی می توانند زیر حرف هایشان بزنند .
قانون گریزی و میل به تجاوز ما « : فصل یازدهم »
نویسنده بعد از طرح مسائلی همچون رانندگی ما به این نتیجه می رسد که در جامعه ی ما قانون گریزی آن چنان همه گیر شده است که
در محافل خصوصی نقل قانون شکنی و قانون گریزی های روزمره تبدیل می شود به کارهایی رایج و می گوید فقط در یک حالت ما از
قانون تمکین می کنیم و آن جایی است که رعایت آن نفع شخصی ما را در پی داشته باشد و در نتیجه چنین نظامی ملاکش قانون و نفع
جمعی نیست. .
توقع و نارضایتی دائمی ما « : فصل دوازدهم »
ما از خانواده مان، از دوستان مان، از دولت مان و خلاصه از همه و همه از جمله خودمان به طور کلی «: وی در این بخش آورده است
طلبکاریم و طبیعی است که چون توقع مان به صورت دلخواه هرگز برآورده نمی شود، نارضایتی پیامد قطعی آن می شود و این است
که می بینیم با جامعه ای سروکار داریم که کمتر لبخند رضایت را حاضر است بر لبانش بنشاند. او معتقد است که باید عادت کنیم
توقعات مان را در حدی معقول نگه داریم و با امکانات مان هماهنگ کنیم .
حسادت و حسدورزی ما « : فصل سیزدهم »
از پیشرفت های دیگران نه تنها خوشحال نمی شویم، بلکه در بسیاری مواقع حالت حزن و اندوه به ما دست می دهد. در جامعه ی ما
هرکس کار مهمی انجام دهد در سطوح مختلف مورد حسادت قرار می گیرد و این شخصی که با توانایی خود می تواند بر رشد جامعه
اثر مثبت بگذارد، به خاطر حسادت از این توانایی او محروم می شویم. از این قبیل امیرکبیر و شهردار اسبق تهران .
صداقت ما « : فصل چهاردهم »
حسن نراقی در این بخش به رواج دروغ و فریب کاری در بین ایرانیان می پردازد و معتقد است که بیشترین معضلات اجتماعی و
سیاسی ما تحت تأثیر عادی شدن و عادت کردن به دروغ است. نویسنده می گوید به گواهی مورخان یونانی همچون هرودوت ایرانیان
در زمان کورش از دروغ گویی پرهیز می کرده اند، اما در اواخر سلسله ی هخامنشیان آهنگ انحطاط ایرانیان و رواج دروغ شروع
میشود. .
همه چیز دانی ما « : فصل پانزدهم »
استفاده کند و » نمی دانم « کمتر هموطنی را ملاحظه می کنید که هنگامی که در مقابل سؤالی قرار بگیرد و پاسخ آن را نداند از کلمه ی
اگر چیزی را ندانیم سعی می کنیم سؤالی را با یک سؤال دیگر پاسخ دهیم .
مشکل همه چیز دانی ما باعث می شود که ما هیچ وقت در صدد یاد گرفتن چیزی نباشیم و حتی اگر در زمینه ای مشاوری به خدمت
می گیریم، از او انتظار تأیید نظرات مان را داریم .
نمونه ای دیگر از خلقیات ما « : فصل شانزدهم »
در این قسمت او به موضوعاتی چون وجود نداشتن صراحت لهجه، خود خواهی، کلی نگری و سیاه و سفید دیدن همه چیز می پردازد
و با وجو د آوردن تمام عیب ها با آوردن شعری از احمد شاملو امیدها را زنده نگه می دارد .
و اما سخن آخر « : فصل هفدهم »
در بخش سخن آخر به چند خصوصیت مثبت ایرانیان از جمله باهوشی، زیرک بودن و با تدبیر بودن اشاره می کند .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد